▂▃▄▅▆▇█▓▒░I was a wolf and she my moon░▒▓█▇▆▅▄▃▂
گرگ ها اینروزها دیگر شکار نمیروند آدمـهـآیی کـه شمآ رآ ترک میکـنند غریبـه هآیی هسـتند که یـک روز بـآ شمـآ آشـنآ مـیشوند! گفتم:میری؟ گفت:آره گفتم:منم بیام؟ گفت:جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر گفتم:برمی گردی؟ فقط خندید اشک توی چشمام حلقه زد سرمو پایین انداختم دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد گفت:میری؟ گفتم:آره گفت:منم بیام؟ گفتم:جایی که من میرم جای 1 نفره نه 2 نفر گفت:برمی گردی؟ گفتم:جایی که میرم راه برگشت نداره من رفتم اونم رفت ولی اون مدتهاست که برگشته و با اشک چشماش خاک مزارمو شستشو میده!!! قلبم محکوم شد به شکستن : غرورم محکوم شد به شکستن ، احساسم محکوم شد به بازی گرفتن و چشمانم محکوم شدند به باریدن فَقَــــــــــط مَنَــــــــــم کِــــــ هَمــــــــــيشـــــــه عــــــــــآشِقِــــــــــتَم وَلــــــــــی هــــيــچــــوَقــــت بــــــــــآهـــــآت نيــــــــــستَـــــم . . . تو مقصری اگر من دیگر ” من سابق ” نیستم ! من را به من نبودن محکوم نکن ! من همانم که درگیر عشقش بودی ! یادت نمی آید ؟! من همانم ! حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم ! دلــــــــــم برا روزایی که نمیشناختمت تنگ شده!!! روزایی که بهم میگفتیم شما!!! روزایی که دسته همو نمیگرفتیم از خجالت!!! روزایی که از کجا تا کجا میرفتیم تا فقط چند دقیقه همو ببینیم!!! روزایی که اسمه همدیگرو همه چی سیو میکردیم جز اسم خودمون!!! آرشِ اردلان مشغول مردنیم تو را به جای همه زنانی که نشناختهام دوست میدارم خیلی دوست داشتم امشب حالمو میپرسید هردفه ک رفتم حالشو بپرسم حالمو گرفت مرسی واقعا و واقعا برات متاسفم
بلکه دل ب نی چوپان سپرده اند و گریه میکنند
با گرگ ها گشتیم.......
با ببرها خوردیم ...........
با شیرها نعره کشیدیم.........
و شب در بیابان با کفتارها خوابیدیم.........
ولی افسوس که عاقبت خود شکار خرگوش های زیبا شدیم
بآ افکـآرِ شـُمآ! بآ حـرف هآی شـُمآ ! بآ دستهآی شـُما !
بآ رویآهآی شـُمآ ! بآ تک تک لحظه هآی شـُمآ !
یک روز ناگهآن حوصله شآن سر میرود !
دلـشـآن رآ و دستهآشآن رآ و حرفهآیشان رآ و خوآبشآن رآ پـس میگیریند !
و غریـبه هـآیی میـشوند بـآ خـآطـرآتـی که پـُر میکنند :
افـکارتـآن رآ دستهآیـتآن رآ خـوآب هـآیتـآن رآ رویـآ هآ و تـک تـک لـحـظـه هـآیـتـآن رآ
یک روز نـآگهآن حوصـله ی شـُمآ سـر میـرود غریـبه هآیی میشوید کـه خودتـآن رآ تـَرک مـیکـنیـد
اما عشقت محکوم شد که بماند در تکه تکه قلبم و قطره قطره ی جانم
روزایی که اگه میخواستیم بغله هم بشینیم یه وجب بینمون فاصله بود!!!
روزایی که اسمه همو بی دلیل صدا میکردیم تا اون (جانم) رو بشنویم!!!
روزایی که از یه ثانیه بعدمون خبر نداشتیم ولی برا چند ماهه بعدمون حرف میزدیم!!!
روزایی که هرروز از هم میپرسیدیم چقدر دوسم داری؟؟؟ تنهام نمیزاری؟؟؟
روزایی ک تو بارون منتظرت بودم!!
روزایی کـــــــــه…..
کاش هیچوقت نمیشناختیم همو!!!
من که باختم!!! توام باختی؟!! کی برده پس؟؟؟
این دنیای نامرد
شاید
سالهاست که مرده ایم
در خواب،
در بیداری،
میان کوپه های مترو،
میان صف ها،
میان روز مرگی،
در
آغوش دیگری . . .
تو را به جای همه روزگارانی که نمیزیستهام دوست میدارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب میشود، برای خاطر نخستین گل
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |